صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۷۴۲: منم که مصرف نقد نگاه می دانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منم که مصرف نقد نگاه می دانم به روی خوب ندیدن گناه می دانم اگر چه شد تنم از داغ عشق لاله ستان هنوز دعوی خود بی گواه می دانم فتادگی است در آیین من پرستش حق زمین میکده را خانقاه می دانم کمند شوخی این ره چنان ربوده مرا که گر به کعبه رسم سنگ راه می دانم به حرفهای سبک قیمت مرا مشکن که کوه درد ترا کم ز کاه می دانم چنان زلف به چشمم جهان سیاه شده است که آه را نفس صبحگاه می دانم اگر چه مسند عزت به من قرار گرفت هنوز یوسف خود را به چاه می دانم ز عجز دشمن خونخوار می شود گستاخ سبک عنانی برق از گیاه می دانم توجهی که ترا در شکست دلها هست ز بر شکستن طرف کلاه می دانم همان ز مشق گنه دست بر نمی دارم اگر چه نامه خود را سیاه می دانم گناه را چو شفیعان عزیز می دارم ز بس که عفو تو عاشق گناه می دانم از آن چو آبله پیچیده ام به دامن پای که گل به خار زدن را گناه می دانم به رشته نگه آن کس که می کشد صائب بغیر گوهر عبرت، گناه می دانم صائب تبریزی