صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۷۱۹: چگونه درد خود از مردمان نهان دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چگونه درد خود از مردمان نهان دارم که از شکستگی رنگ ترجمان دارم نمانده است مرا در بساط جز آهی هزار دشمن و یک تیر در کمان دارم سراب را ز جگر تشنگان بادیه نیست خجالتی که من از روی میهمان دارم به مرگ قطع امید از خدنگ او نکنم هنوز صبح امیدی ز استخوان دارم گناهکار ندارد ز آیه رحمت توقعی که من از خط دلستان دارم سر نیاز مرا پایمال ناز مکن که حق سجده بر آن خاک آستان دارم اگر به دامن یوسف نمی رسد دستم به این خوشم که سر راه کاروان دارم درین بهار که دادم به دست عقل عنان هزار سلسله دیوانگی زیان دارم شکفتگی طلبم صائب از دل پر شور ز شوره زار تمنای زعفران دارم صائب تبریزی