صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۶۱۹: مدتی صبر چو زنجیر به زندان کردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مدتی صبر چو زنجیر به زندان کردم تا نظر باز به روی مه کنعان کردم تا ز یاقوت لب او نظری دادم آب ریگ این بادیه را لعل بدخشان کردم تا مرا کعبه مقصود به بالین آید سالها بستر خود خار مغیلان کردم سوخت چون لاله نفس در جگر خونینم قطع این وادی خونخوار نه آسان کردم روز عمرم به شب تیره مبدل گردید تا شبی روز در آن زلف پریشان کردم تا سر زلف تو چون شانه به دستم آمد دست در گردن صد زخم نمایان کردم شورش عشق مرا گرد جهان گردانید سیر این بحر به بال و پر طوفان کردم ابرا ین بادیه در شوره زمین می گردد حیف و صد حیف ز تخمی که پریشان کردم چه ضرورست به دامان بهار آویزم؟ من که سیر چمن از چاک گریبان کردم لله الحمد که بعد از سفر حج صائب عهد خود تازه به سلطان خراسان کردم صائب تبریزی