صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۶۱۶: عمرها تربیت دیده بینا کردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عمرها تربیت دیده بینا کردم تا ترا یک نظر از دور تماشا کردم رخنه از آه در آن دل نتوانستم کرد من که صد غنچه پیکان به نفس وا کردم هر قدر خون که به دلها طلب دنیا کرد من ز گرداندن رو در دل دنیا کردم نشد از ابر گهر بار صدف را روزی آنچه من جمع ز دریوزه دلها کردم زور سیلاب به همواری صحرا چه کند؟ خاک در کاسه دشمن به مدارا کردم منم آن غنچه غافل ز بی حوصلگی سر خود در سر یک خنده بیجا کردم از گل آتش به ته پای چو شبنم دارم تا هوای سفر عالم بالا کردم نفرت از دیدن مکروه یکی صد گردد نیست از رغبت اگر روی به دنیا کردم نفس از موج خطر راست نکردم صائب سر برون تا چو حباب از دل دریا کردم صائب تبریزی