صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۵۵۸: من از دشمن فزون از نفس کافر کیش می ترسم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من از دشمن فزون از نفس کافر کیش می ترسم ز دشمن دیگران ترسند و من از خویش می ترسم نگاه موشکافان را نظر بر عاقبت باشد ز نوش این جهان تلخ بیش از نیش می ترسم میانجی سنگ ره می گردد ارباب توکل را من از رهبر درین وادی ز رهزن بیش می ترسم به عنوانی که می ترسند از رفتن گرانجانان من از بودن درین زندان پر تشویش می ترسم جنون سرکش من طوق فرمان برنمی دارد ز بدمستان فزون از عقل دوراندیش می ترسم دعای تنگدستان فتح را در آستین دارد ز شاهان بیش من از مردم درویش می ترسم گرانی می شود در صبح افزون خواب غفلت را از آن صائب من از موی سفید خویش می ترسم صائب تبریزی