صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۵۴۱: زند پهلو به گردون کوه عصیانی که من دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زند پهلو به گردون کوه عصیانی که من دارم به صد دریا نگردد پاک دامانی که من دارم ز وحشت سایه برگرد من مجنون نمی گردد ندارد کعبه گرد خود بیابانی که من دارم تماشای بهشت از خلوتم بیرون نمی آرد به است از جنت در بسته زندانی که من دارم ز سهمش پنجه شیران چو برگ بید می لرزد درون سینه از تیرش نیستانی که من دارم ز اکسیر قناعت می شمارم نعمت الوان اگر رنگین به خون گردد لب نانی که من دارم توکل می دهد سامان کار من به آسانی ندارد هیچ رهرو میرسامانی که من دارم ز مد عمر جاویدان ندارد کو تهی صائب ز دست و تیغ او زخم نمایانی که من دارم صائب تبریزی