صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۵۳۱: امید چرب نرمی از خسیسان جهان دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
امید چرب نرمی از خسیسان جهان دارم چه مجنونم که چشم روغن از ریگ روان دارم فروغ آفتابم، سرکشی از من نمی آید اگر بر آسمان باشم نظر بر آستان دارم به هر جانب که روآورم شکستم بر شکست آید همیشه همچو رنگ عاشقان رو در خزان دارم زبان گندمین نان مرا پخته است در عالم چرا چون خوشه گردن کج به پیش این و آن دارم به من از رخنه دیوار، خود را می رساند گل چه لازم دامن در یوزه پیش باغبان دارم به ظاهر خنده رو افتاده ام چون صبحدم، اما تبی چون آفتاب گرمرو در استخوان دارم ندارد ریشه در خاک تعلق سرو آزادم دلی آماده پرواز چون برگ خزان دارم ز چرخ آهنین باز و چرا چون تیر نگریزم تن خشکی مهیای شکستن چون کمان دارم به اندک سختیی چون نخل موم از هم نمی پاشم اگر چه مغزم اما جان سخت استخوان دارم زلیخا همتی در عرصه عالم نمی بینم وگر نه جنس یوسف کاروان در کاروان دارم مزاج نازک احباب را فهمیده ام صائب چو غنچه مهر خاموشی به لب با صد زبان دارم صائب تبریزی