صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۵۰۱: اگر دل را ز خاشاک علایق پاک می کردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر دل را ز خاشاک علایق پاک می کردم همان در خانه خود کعبه را ادراک می کردم بهم پیچیدن طومار هستی بود منظورم اگر از آستین دستی برون چون تاک می کردم گشاد عالمی می بود در دست دعای من اگر صبح بناگوش ترا ادراک می کردم زبس ذوق شهادت برده بود از سر شعورم را گریبان را خیال حلقه فتراک می کردم زهشیاری کنون خون می خورم یاد جوانیها که از هر ساغری خون در دل افلاک می کردم خبر می داد از بی حاصلیها خوشه آهم من آن روزی که تخم دوستی در خاک می کردم صائب تبریزی