صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۴۹۰: زبیتابی عنان خواهش دل را چسان پیچم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زبیتابی عنان خواهش دل را چسان پیچم که من چون تاب می خواهم بر آن موی میان پیچم چنان گستاخ گشتم چون نسیم از پاکدامانی که دست شاخ گل را در حضور باغبان پیچم اگر چون قطره شبنم کند از گل مرا بستر چو مو بر روی آتش دور از آن نازک میان پیچم حدیث روی او در پرده خورشید و مه گویم زبیم چشم بد گل را در اوراق خزان پیچم بهشت نسیه دارد مشتری بسیار چون زاهد به نقد امروز در دامان آن سرو روان پیچم به جرم خنده ای کز من نصیب دیگران گردد درین بستانسرا تا کی به خود چون زعفران پیچم ندارم چون همای سخت جان اندیشه روزی که گردد نرمتر از مغز اگر براستخوان پیچم اگر از قهرمان عشق یابم سایه دستی بساط هر دو عالم را بهم در یک زمان پیچم نسوزد زین گلستان غنچه ای را دل به من صائب تمام عمر اگر بر خویش چون آب روان پیچم صائب تبریزی