صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۴۳۸: در ره باطل ز پا چون نقش پا افتاده ایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در ره باطل ز پا چون نقش پا افتاده ایم کعبه مقصد کجا و ما کجا افتاده ایم خجلت روی زمین داریم از بحر کمان از هدف تا دور چون تیر خطا افتاده ایم چون نگاه دیده وحشی غزالان از حجاب در میان مردمان ناآشنا افتاده ایم خاک می لیسید زبان موج ما در جویبار تا ازان دریای بی ساحل جدا افتاده ایم از دم سرد فلک آیینه ما تیره نیست ما ز دامان تر خود از جلا افتاده ایم عذر نامقبول ما را کی پذیرند اهل دید؟ ما که در چاه ضلالت با عصا افتاده ایم از سعادت مشرق خورشید دولت گشته است هر کجا چون سایه بال هما افتاده ایم چون کمان و تیر در وحشت سرای روزگار تا به هم پیوسته ایم از هم جدا افتاده ایم این جواب آن غزل صائب که والی گفته است هرکه را از پیش پا رفته است ما افتاده ایم صائب تبریزی