صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۳۰۸: نو خطان را بر سر نازآورد نظاره ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نو خطان را بر سر نازآورد نظاره ام زنگ از آیینه دل می برد نظاره ام زخم من در آرزوی مشک می غلطد به خون بهر نو خطان گریبان می درد نظاره ام همچو آهویی که غلطد در میان سبزه زار آنچنان در سبزه خط می چرد نظاره ام چون زمین ساده ای کز بهر حاصل پرورند ساده رویان را پی خط پرورد نظاره ام حسن ظالم قدردان از گوشمال خط شود یار نوخط را به صد جان می خرد نظاره ام غنچه را گل می کند آه سبک جولان من پرده بیگانگی را می درد نظاره ام آن لب میگون به نقل و می تلافی می کند هر قدر از چشم او خون می خورد نظاره ام وحشیان را رام می سازد به خود مجنون من حسن را از راه بیرون می برد نظاره ام آنچنان کز حسن یوسف بود رزق مصریان روزی از دیدار خوبان می خورد نظاره ام چشم من صائب به روی نوخطان واکرده اند ماه را کی در نظر می آورد نظاره ام صائب تبریزی