صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۳۰۶: با کمال محرمی محرم ازان رخساره ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با کمال محرمی محرم ازان رخساره ام درکنار گل چو بوی گل همان آواره ام روی آتشناک خوبان آب حیوان من است هست از آتش زندگی چون مرغ آتشخواره ام آن سپهر عالم افروزم جهان درد را کز سرشک و داغ باشد ثابت و سیاره ام غم به قدر غمگسار از آسمان نازل شود زان غم من زود آخر شد که بی غمخواره ام حلقه تا بر در زنند از خویش می آیم برون چون شرر هر چند در زندان سنگ خاره ام اعتماد رزق بر رازق مرا امروز نیست تخته مشق توکل بود از گهواره ام دور از انصاف است از گلزار بیرون کردنم من که چون شبنم ز گل قانع به یک نظاره ام بید مجنون میوه داد و من همان بی حاصلم چرخ ناهموار شد هموار ومن انگاره ام دل نهاد درد تابودم فراغت داشتم چاره جویی کرد صائب این چنین بیچاره ام صائب تبریزی