صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۲۸۹: بوالعجب مجموعه ها از کف به حسرت داده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بوالعجب مجموعه ها از کف به حسرت داده ام حاصل عمر گرامی را به غارت داده ام تا چرا گل به چشم خود ندادم جای او خار مژگان را به سیلاب ندامت داده ام باچه رو در چار سوی مصر دکان واکنم کاروان حسن یوسف را به غارت داده ام مبدا فیاض اگر با من کند خصمی رواست باوجود حسن معنی دل به صورت داده ام مردم آزاده را یک جامه چون سرومست بس کافرم در عمر خود گرتن به زینت داده ام چشم آن دارم که از ملک اثر یابد نشان از ته دل گریه را امروز رخصت داده ام چرخ را بر خویشتن فرمانروا گردانده ام تیغ بیرحمی به دست بی مروت داده ام عذر خواه معصیت اشک پشیمانی بس است نامه خود را به دست ابر رحمت داده ام صائب این شعرتر آتش زبان را گوش کن تا بدانی در سخن داد فصاحت داده ام صائب تبریزی