صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۲۸۱: از تحمل راه گفت و گو به دشمن بسته ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از تحمل راه گفت و گو به دشمن بسته ام پیش سیلاب حوادث سد آهن بسته ام همچنان دارد مرا سرگشته دوران گرچه من برشکم سنگ از قناعت چون فلاخن بسته ام در دل آهن دم جان بخش را تاثیر نیست بی سبب خود را به عیسی همچو سوزن بسته ام از سبکباران راه عشق خجلت می کشم بر کمر هر چند جای توشه دامن بسته ام نیست جزواکردن و پوشیدن چشم از جهان چون شرر طرفی که من از چشم روشن بسته ام ظلمت از کاشانه ام چون دود بیرون رفته است از فروغ عاریت تا چشم روزن بسته ام ز خم سنگ آسوده سازد مار را از پیچ وتاب از جوانمردی کمر در خون دشمن بسته ام دانه ای هرچند صائب بس بود سالی مرا من کمر چون مور در تاراج خرمن بسته ام صائب تبریزی