صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۲۶۹: از سرکشی و ناز ندارد سر ما گل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از سرکشی و ناز ندارد سر ما گل سرپیش فکنده است به تقریب حیا گل کو فرصت دلجویی مرغان گرفتار خاری نتوانست برآورد ز پا گل یکرنگی عشق است که از خاک برآید با جامه خونین به طریق شهدا گل غافل مشو از شبنم این باغ که چیده است زان روعرق شرم به دامان نشو قبا گل از زخم زبان است نشاط دل افگار در دامن خاشاک کند نشو و نما گل حسن از نظر پاک محابا ننماید ازدیده شبنم نکند شرم و حیا گل مگشا به شکر خنده لب خویش که باشد درمرتبه غنچگی انگشت نما گل چشم نگران است سراپای ز شبنم تا زان رخ گلرنگ کند کسب صفا گل رنگین سخنان درسخن خویش نهادنند از نکهت خود نیست به هر حال جدا گل دلتنگی جاوید نگهبانی عمرست از خنده خود رفت به تاراج فنا گل از پاکی عشق است که در پرده شبها در خواب رود مست به زیر پرما گل با نیک و بد خلق بود لطف تو یکسان خندد به یک آیین به رخ شاه و گدا گل صائب ز نواسنجی ما غنچه شد آن شوخ هر چند که خندان شود از باد صبا گل صائب تبریزی