صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۲۵۷: مشو چو بیخبران غافل از نظاره گل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مشو چو بیخبران غافل از نظاره گل که یک دو صبح بود شوخی ستاره گل برآن سیاه گلیم است سیر باغ حلال که همچو سوخته درگیرد از شراره گل گلی که آفت پژمردگی نمی بیند همان گل است که چینند از نظاره گل چه خوشنماست ز معشوق شیوه عاشق کباب کرد مرا جیب پاره پاره گل برد ز هوش نگاهی لطیف طبعان را ز یک پیاله بود مستی گذاره گل دلیل عشق حقیقی است عشقهای مجاز به آفتاب رسد شبنم از نظاره گل فغان که بلبل ما در نیافت از مستی که یک کتاب سخن بود هر اشاره گل نه شبنم است که از گوش گل چکد صائب که شد ز ناله ما آب گوشواره گل صائب تبریزی