صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۱۹۸: می توان با تازه رویان شد قرین از چشم پاک
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می توان با تازه رویان شد قرین از چشم پاک در گلستان است شبنم خوش نشین از چشم پاک برندارد شاخ نرگس ازحجاب حسن او با کمال شوخ چشمی آستین از چشم پاک جویبار از صافی سرچشمه می گیرد صفا میشود حسن نکویان شرمگین از چشم پاک ترک شوخی کن که در بزم بهشت آیین گل شبنم افتاده شد بالانشین از چشم پاک می توان از پاک چشمی حسن را تسخیر کرد شد صدف گهواره درثمین از چشم پاک تلخ شد بر شور چشمان خواب، تابادام کرد بستر و بالین خود راشکرین از چشم پاک میکند آب گهر را تلخ در کام صدف قطره اشکی که افتد بر زمین از چشم پاک دایم از گرد یتیمی روزگارش تیره است نیست حسنی راکه ابری درکمین از چشم پاک می کند دندانه تیغ آتشین برق را خرمن حسنی که دارد خوشه چین از چشم پاک شبنم از تردامنی می گیرد ازگل بوسه ها بلبل بیچاره می بوسد زمین از چشم پاک می نشیند زود نقش ساده لوحان برمراد بوسه ها بردست خوبان زدنگین از چشم پاک هرکه چون آیینه صائب شست دست ازآرزو درحریم حسن شد زانو نشین از چشم پاک صائب تبریزی