صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۱۸۳: زبان مار بود خار آشیان فراق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زبان مار بود خار آشیان فراق که باد جلوه گه برق، خانمان فراق چو آفتاب زبانهای آتشین خواهم که الامان زنم از تیغ بی امان فراق هزار شق شود از درد همچو خامه موی زبان خامه فولاد از بیان فراق چو برگ لاله شود داغدار پرده گوش شود چو گرم سخن آتشین زبان فراق حبابش از سر نوح است و موجش ازدم تیغ برون میار سراز بحر بیکران فراق نهشت با کمرش دست درمیان آریم که بشکند کمر دوری و میان فراق چو موج محو شدم در محیط وصل و هنوز به روی بحر کشم مد داستان فراق نمی رسد به پریشانیم، اگر صائب ز تار زلف کنم مد داستان فراق صائب تبریزی