صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۱۵۱: دمید صبح و نگشتیم آشنای چراغ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دمید صبح و نگشتیم آشنای چراغ شبی به روز نکردیم زیر پای چراغ به ناامیدی من رحم کن که می سوزد طبیب بر سر بالین من به جای چراغ همیشه زیر سیاهی است داغ روزن من درآن حریم که تاریک نیست پای چراغ بس است معذرت کشتنم پشیمانی که آه سرد نسیم است خونبهای چراغ اگر چه ریخت ز هم تاروپود فانوسم به گردش است همان درسرم هوای چراغ اگر ستاره به خورشید می رسد صائب کجا رسد به رخ آتشین صفای چراغ ؟ صائب تبریزی