صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۱۳۰: قرار و صبر ندارند عاشقان سماع
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
قرار و صبر ندارند عاشقان سماع همیشه بر سر کوچ است کاروان سماع چو برق وباد مهیای بیقراری شو که نیست اختر ثابت درآسمان سماع چنان که صور قیامت محرک جانهاست به دست نای بود روح و جد و جان سماع چو رود نیل دهد کوچه چرخ مینایی کند چو دست بلند آستین فشان سماع صفای وقت کم ازآفتاب تابان نیست چه احتیاج به شمع است در جهان سماع ز برگریز فنا ایمنند تا محشر چوسرو، سبز قبایان بوستان سماع به خاکدان جهان کی سرش فرود آید؟ سبکروی که برآید به لامکان سماع به خون مرده بود نیشتر فرو بردن به گوش مردم افسرده داستان سماع سماع رادلی ازموم نرمتر باید ز صد هزار نفهمد یکی زبان سماع جواب آن غزل است این که گفت عارف روم بیابیا که تویی سرو بوستان سماع صائب تبریزی