صائب تبریزی
غزل 5001 - 6000
غزل شمارهٔ ۵۰۱۸: جدا نمی شود از پیش لعل میگونش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جدا نمی شود از پیش لعل میگونش چه بوسه گاه شناس است خال موزونش ! سرش به دولت دنیا فرو نمی آید به هر که سایه کند طره همایونش شب امید من آن روز صبح عید شود که سر زند بنا گوش، خط شبگونش درین ریاض ترا چشم موشکافی نیست وگرنه طره لیلی است بید مجنونش منم که روی زچین جبین نمی تابم و گرنه رهزن خضرست نعل وارونش مرا به وادیی افکنده است شور جنون که ناز سرو کند گردباد هامونش سیه دلی که به دامان اوست چشم مرا چو داغ لاله گرفته است درمیان خونش به دام شاهسواری فتاده ام صائب که لاله لاله چکد خون ز نعل گلگونش صائب تبریزی