خواجه عبدالله
طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات
بخش ۱۱۲ - بوالعباس سریج
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
را شافعی کهین می خواندند از بزرگی وی و فقیه عراق بود، در بغداد جنید دیده و صحبت کرده و قاضی بود نام وی احمد بن عمر بن سریج الفقیه، در سنه ست و ثلثمائه برفته از دنیا، با بوعبداللّه صوفی کبیر. شیخ الاسلام گفت: کی عبدالعزیز بحرانی، بکران مجلس بوالعباس سریج شد گفت: ایها القاضی!کی شوان گو سپندان به بگوشد بعصا؟ گفت آنگه کی داند کی بر وی کی شوان است؟ وی بانگ وی بانگ بکرد و از هوش بشد، چون باهوش آمد بوالعباس گفت: کی بروز گار. با پیر شما جنید٭ بوده ام و صحبت کرده ام اکنون این فقها مرا مشغول کرده اند. ارچنانست کی خواهید شما را روزی نهم خاص شما را سخن گویم ازین باب. شیخ الاسلام گفت: که آن رقیب دل بودید، و آن عصا نظر بودید و آن شوان که او می گفت مرید بودید. خواجه عبدالله