صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۶۸۸: چو شبنم آن که درین بوستان سحرخیزست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو شبنم آن که درین بوستان سحرخیزست مدام ساغرش از صاف عیش لبریزست به خال گوشه ابروی او مبین گستاخ که چون ستاره دنباله دار خونریزست فغان که نرگس بیمار خوبرویان را شکستن دل ما چون شکست پرهیزست همیشه در دل فرهاد می کند جولان چه شد که دامن شیرین به دست پرویزست زمان حسن قدیم ترا که می داند؟ که آسمان یکی از سبزه های نوخیزست ز آتش نفس گرم ما خطر دارد چو خار، محتسب شهر اگر چه سر تیزست ز آسمان کهنسال دلخراش ترست اگر چه سبزه رخسار یار، نوخیزست ز سنگ، چشمه خون می کند روان صائب ز بس که درد دل من سرایت آمیزست صائب تبریزی