صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۴۵۷: لاله رویی که ازو خار مرا در جگرست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لاله رویی که ازو خار مرا در جگرست برگریزان دل و باغ و بهار نظرست نیست آوارگی اهل طلب را انجام تا زمین هست بجا، ریگ روان در سفرست می کند تیغ سیه تاب مرا جوهردار خارخاری که ز عشق تو مرا در جگرست حال روشن گهران را همه کس می داند هر چه در خانه آیینه بود، در نظرست دل پر خون تهی از زخم زبان می گردد راحت آبله در زیر سر نیشترست رهزنی کز تو کند صلح به اسباب غرور اگر از راه بصیرت نگری، راهبرست نیست ممکن که به همت دل خود باز کند تا دل غنچه هواخواه نسیم سحرست تا به کی سال و مه عمر ز هم پرسیدن؟ حاصل عمر به تحقیق سزاوارترست ریزشی می کند از راه کرم ابر بهار ورنه چون سرو، مرادست طلب بر کمرست شکوه رزق بود بر من قانع تهمت هست اگر بر دل این مور غباری، شکرست سخنی کز جگر سنگ برون آرد آه بی تکلف، سخن صائب خونین جگرست صائب تبریزی