صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۳۷۹: سبزه خط صفحه رخسار جانان را گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سبزه خط صفحه رخسار جانان را گرفت طوطی خوش حرف از آیینه میدان را گرفت بوسه را بر عارضش جا از هجوم خط نماند سبزه بیگانه آخر این گلستان را گرفت خط مشکین نیست گرد آن عقیق آبدار آه و دود تشنه ما آب حیوان را گرفت نیست پروای ملامت حسن وعشق پاک را هاله در آغوش رسوا ماه تابان را گرفت ساده کرد از بخیه انجم بساط چرخ را صبح از تیغ که این زخم نمایان را گرفت؟ باد چوگان امیدش خالی از گوی مراد هر که از دست من آن سیب زنخدان را گرفت آنچنان کز جوش سنبل، چشمه ناپیدا شود پرده خواب پریشان چشم گریان را گرفت راست بوده است این که ریزد درد بر عضو ضعیف خون ناحق کشتگان بحر، مرجان را گرفت روی دست پرسش گردون مخور، کز لطف نیست برق آتشدست اگر نبض نیستان را گرفت می شود گرداب حیرت حلقه چشم غزال گر چنین خواهد سرشک ما بیابان را گرفت اختیاری نیست لطف عشق با سرگشتگان گوی غلطان اختیار از دست چوگان را گرفت بی نیازیهای حق روزی که دامن برفشاند گرد حاجت دامن صحرای امکان را گرفت در چنین وقتی که می باید گزیدن دست و لب صائب از ما چرخ بی انصاف، دندان را گرفت صائب تبریزی