صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۹۹۹: چار دیوار قفس عشرت سرای ما بس است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چار دیوار قفس عشرت سرای ما بس است شهربند دام باغ دلگشای ما بس است خرقه بر بالای ارباب تجرد پینه است پهلوی لاغر به جای بوریای ما بس است بی نیازانیم، ما را ناز بالش گو مباش غنچه خسبانیم، زانو متکای ما بس است سیر چشمانیم، ما را بر زر گل چشم نیست برگ سبزی از گلستان خونبهای ما بس است چشم چون شبنم نمی دوزیم بر رخسار گل غنچه منقار باغ دلگشای ما بس است ما حریف چشم شور آب زمزم نیستیم طاق ابروی تو محراب دعای ما بس است این سگانی را که سیر آسمان رو داده است استخوان را گر نگیرند از همای ما بس است اصفهان گو پشت چشم از سرمه پر نازک مکن خاک دامنگیر غربت توتیای ما بس است بر لب خاموش ما قفل ادب تا کی زدن؟ تنگ گیری بر گلوی سرمه سای ما بس است خوش نشین چهره گل همچو شبنم نیستیم گر دهی در رخنه دیوار جای ما بس است بر در بیگانگی گر مردم عالم زنند معنی بیگانه صائب آشنای ما بس است صائب تبریزی