صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۹۲۸: آن که رنگ خط به رخسارش ز مشک ناب ریخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن که رنگ خط به رخسارش ز مشک ناب ریخت خار در پیراهن خورشید عالمتاب ریخت چون شفق رنگین ز روی خاک می خیزد غبار غمزه او بس که خون خلق را چون آب ریخت می توان صد نامه انشا کرد از راه نگاه شبنم بی درد اگر در گوش گل سیماب ریخت تا چه خونها در دل مردم به بیداری کند چشم مخموری که خون عالمی در خواب ریخت ننگ هستی از سرم تیغ شهادت برگرفت پیش دریا گرد راه از خویشتن سیلاب ریخت دانه تسبیح شد از سردی زهاد خشک شمع عالمسوز هر اشکی که در محراب ریخت ترک جود اضطراری کن کز اهل جود نیست هر که در کام نهنگ از بیم جان اسباب ریخت این جواب آن غزل صائب که می گوید اسیر همچو گرد سرمه از چشم غزالان خواب ریخت صائب تبریزی