صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۸۲۲: از خون جگر رنگ پذیرد سخن ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از خون جگر رنگ پذیرد سخن ما برگی است خزان دیده سهیل از یمن ما محتاج به شمع مه و خورشید نباشد چون سینه روشن گهران انجمن ما از صحبت ما فیض توان برد به دامن زلف شب قدرست دل پرشکن ما چون ماهی لب بسته سراپای زبانیم در ظاهر اگر نیست زبان در دهن ما بی قیمتی ما ز گران مایگی ماست کاین چرخ فرومایه ندارد ثمن ما از گوهر ما گر چه خورد چشم جهان آب از گرد یتیمی است همان پیرهن ما از بند لباسیم درین بحر سبکبار پیراهن ما همچو حباب است تن ما آن خوش سخنانیم درین بزم که باشد از بال و پر خویش چو طوطی چمن ما در زندگی از بس که به تلخی گذراندیم از زهر فنا تلخ نگردد دهن ما صائب اگر از موی شکافان جهانی غافل مشو از خامه نازک سخن ما صائب تبریزی