صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۷۳۰: گر قابل ملال نیم، شاد کن مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر قابل ملال نیم، شاد کن مرا ویران اگر نمی کنی، آباد کن مرا ز افتادگی مباد شوم بار خاطرت تا هست پای رفتنی آزاد کن مرا خواری کشیدگان به عزیزی رسند زود زان پیشتر که یاد کنی یاد کن مرا گر داد من نمی دهی ای پادشاه حسن یکباره پایمال ز بیداد کن مرا حیف است اگر چه کذب رود بر زبان تو از وعده دروغ، دلی شاد کن مرا پیوسته است سلسله خاکیان به هم بر هر زمین که سایه کنی، یاد کن مرا شاید به گرد قافله بیخودان رسم ای پیر دیر، همتی امداد کن مرا پر کن ز باده تا خط بغداد جام من فرمانروای خطه بغداد کن مرا درمانده ام به دست دل همچو سنگ خود سرپنجه تصرف فرهاد کن مرا گشته است خون مرده جهان ز آرمیدگی دیوانه قلمرو ایجاد کن مرا بی حاصلی ز سنگ ملامت بود حصار چون سرو و بید ز ثمر آزاد کن مرا دارد به فکر صائب من گوش، عالمی یک ره تو نیز گوش به فریاد کن مرا صائب تبریزی