صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۵۵۶: لب میگون تو خمار کند تقوی را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
لب میگون تو خمار کند تقوی را چشم بیمار تو آرد به زمین عیسی را سرو بسیار به رعنایی خود می نازد جلوه ای سر کن و کوتاه کن ای دعوی را می کند حسن ز خط صورت دیگر پیدا قلم موی نماید هنر مانی را شعله شوق ز شمشیر نگرداند روی لن ترانی نشود بند زبان موسی را در شکست دل ما سعی فلک بیجا نیست می کند آینه صاف خجل زنگی را هر که از زنگ دویی آینه را سازد پاک بیند از چشم غزالان، نگه لیلی را جلوه صبح نخستین به زمانی نکشید نفسی تیره کند آینه دعوی را گر چه بی بال کند معنی نازک پرواز لفظ پاکیزه پر و بال بود معنی را عجبی نیست دل صائب اگر رام تو شد دانه خال تو در دام کشد وحشی را صائب تبریزی