صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۵۵۲: صلح در پرده بود یار به جنگ آمده را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صلح در پرده بود یار به جنگ آمده را مده از دست، گریبان به چنگ آمده را آشنایی ز نگاهش چه توقع دارید؟ نور اسلام نباشد ز فرنگ آمده را ماجرای دل و آن غمزه بدمست مپرس می چکد خون ز سخن، شیشه به سنگ آمده را نیست جز بی خودی و بی خبری درمانی از شب و روز و مه و سال به تنگ آمده را کوشش افکنده ترا دور ز منزل، ورنه راه نزدیک بود پای به سنگ آمده را در سفر ریگ روان راحت منزل دارد ماندگی کم بود از راه درنگ آمده را می کند کلفت یک خانه به شهری تأثیر شهر زندان بود از خانه به تنگ آمده را با قد همچو کمان، تنگ به بر چون گیرم؟ صائب آن قامت چون تیر خدنگ آمده را صائب تبریزی