صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۴۱۰: ز خلوت نیست بر خاطر غمی وحدت شعاران را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز خلوت نیست بر خاطر غمی وحدت شعاران را گره در دل ز پیوندست دایم شاخساران را حریف خیره چشمان نیست حسن شرمناک تو مکن زنهار دور از بزم خود ما خاکساران را قبول عشق چون فرهاد هر کس را کمر بندد ز جان سختی کند دندانه تیغ کوهساران را گرانسنگی فلاخن را پر پرواز می گردد به کوه صبر نتوان داد تسکین بی قراران را من بی دست و پا زین خردسالان چون ستانم دل؟ که نتواند رسید آتش به گرد این نی سواران را همانا هم قسم گشتند با هم لاله رخساران که خون سازند در دل بوسه امیدواران را به شرم من ندارد عندلیبی یاد، این گلشن که زیر بال و پر بردم به سر فصل بهاران را منه زنهار بیرون پای از حد گلیم خود کز افتادن خطر کمتر بود دامن سواران را مرا کرده است صائب بی دل و دین گردش چشمی که سازد نقل مجلس سبحه پرهیزگاران را صائب تبریزی