صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۳۹۲: درین گلشن نباشد نعل در آتش چسان گل را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درین گلشن نباشد نعل در آتش چسان گل را؟ که دارد یاد، هر خاری در او صد کاروان گل را چه پروا حسن مغرور از سرشک عاشقان دارد؟ ز شنبم بیش خواب ناز می گردد گران گل را ز جمعیت گسستم رشته امید، تا دیدم که چون بندد کمر، بیرون برند از بوستان گل را میار از آستین زنهار بیرون دست گستاخی که از هر خار، تیری هست در بحر کمان گل را لباس شرم، خوبان را ز رسوایی نگه دارد که چون خندد، به بازار آورند از بوستان گل را نگردد حسن بی پروا، ز پاس خویشتن غافل ز هر خاری است در زیر سپر تیغی نهان گل را دل نازک ندارد طاقت افسانه عاشق فغان گرم بلبل می کند آتش عنان گل را ازان کنج قفس بر من گواراتر شد از گلشن که نتوان دید با هر خار صائب همزبان گل را صائب تبریزی