صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۳۱۴: کدامین برق جولان گوشه ابرو نمود اینجا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کدامین برق جولان گوشه ابرو نمود اینجا؟ که آتش زیر پا دارند دلها همچو عود اینجا مکش سر از خط فرمان که گردون بلند اختر ندارد فرصت خاریدن سر از سجود اینجا به دلتنگی شدم خرسند ازین گلزار، تا دیدم چه خونها خورد گل تا عقده ای از دل گشود اینجا درین دریای گوهر خیز نومیدی نمی باشد غنی شد چون صدف هر کس دهان خود گشود اینجا شکست از ساده لوحی شهپر پرواز روحم را به من از دوستان هر کس که روی دل نمود اینجا گر از مجمر گذاری بند آهن بر سراپایش محال است این که یک دم بیش ماند بوی عود اینجا نپاشیده است ای صیاد تا از هم سراپایت کمندی می توانی ساختن زین تار و پود اینجا ازان پیوسته چون پرگار می گردم به گرد دل که وقتی جلوه گاه آن پری رخسار بود اینجا درین عالم سبکدستی رباید گوی از میدان که خود را از میان مردم عالم ربود اینجا سرت تا هست، تخم سجده ای در خاک کن صائب که دارد سرفرازی ها در آن عالم، سجود اینجا صائب تبریزی