صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۲۹۱: سرخ رو می گردد از ریزش کف احسان ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سرخ رو می گردد از ریزش کف احسان ما چون خزان در برگریزان است گلریزان ما ما چو گل سر را به گلچین بی تأمل می دهیم دست خالی برنگردد دشمن از میدان ما ما به همت سرخ رویی را به دست آورده ایم خشک از دریا برآید پنجه مرجان ما غنچه دلگیر ما را باغ ها در پرده هست می کند یوسف تلاش گوشه زندان ما هستی جاوید ما در نیستی پوشیده است در سواد فقر باشد چشمه حیوان ما ما و صبح از یک گریبان سر برون آورده ایم تازه رو دارد جهان را چهره خندان ما گوهر شهوار، گردد مهره گل در صدف گر بشوید بحر از گرد گنه دامان ما ما چنین گر واله رخسار او خواهیم شد بستگی در خواب بیند دیده حیران ما گر چه طوفان از جگرداری است بر دریا سوار دست و پا گم می کند در بحر بی پایان ما در ریاض جان ز آه سرد ما خون می چکد بی طراوت از سفال جسم شد ریحان ما جسم خاکی جان ما را پخته نتوانست کرد خامتر شد زین تنور سرد صائب نان ما صائب تبریزی