صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۲۸۰: چشم مست یار شد مخمور و مدهوشیم ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم مست یار شد مخمور و مدهوشیم ما باده از جوش نشاط افتاد و در جوشیم ما ناله ما حلقه در گوش اجابت می کشد کز سحرخیزان آن صبح بناگوشیم ما قطره اشکیم با آوارگی هم کاروان در کنار چشم از خاطر فراموشیم ما فتنه صد انجمن، آشوب صد هنگامه ایم گر به ظاهر چون شراب کهنه خاموشیم ما بی تأمل چون عرق بر روی خوبان می دویم چون کمند زلف، گستاخ برو دوشیم ما پیکر ما می کند شمشیر را دندانه دار در لباس از جوهر ذاتی زره پوشیم ما کار روغن می کند بر آتش ما آب تیغ خون منصوریم، دایم بر سر جوشیم ما خرقه درویشی ما چون زره زیر قباست پیش چشم خلق ظاهربین قباپوشیم ما نامه پیچیده را چون آب خواندن حق ماست کز سخن فهمان آن لبهای خاموشیم ما از شراب ما رگ خامی است صائب موج زن گر چه عمری شد درین میخانه در جوشیم ما صائب تبریزی