صائب تبریزی
غزل 1 تا 2000
غزل شمارهٔ ۱۲: نیست از زخم زبان پروا دل بی تاب را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست از زخم زبان پروا دل بی تاب را مانع از گردش نگردد خار و خس گرداب را تیغ را نتوان برآوردن ز زخم ما به زور از زمین تشنه بیرون شد نباشد آب را جوهر ذاتی است مستغنی ز نور عاریت روغنی حاجت نباشد گوهر شب تاب را قامت خم زندگی را می کند پا در رکاب می گذارد پل در آتش نعل این سیلاب را می کند فکر متین کج بحث را کوته زبان از کجی زور نهنگ آرد برون قلاب را لب ز حرف شکوه بستن تلخ دارد کام من وقت زخمی خوش که بیرون می دهد خوناب را دل منه بر اختر دولت که در هر صبحدم مشرق دیگر بود خورشید عالمتاب را نقد خود را نسیه می سازد ز کوته دیدگی با چراغ آن کس که جوید گوهر شب تاب را سینه خود صائب از گرد کدورت پاک کن صاف اگر با خویش خواهی سینه احباب را صائب تبریزی