سیف فرغانی
قصاید و قطعات (گزیدهٔ ناقص)
شماره ۲۰: بر کشتهٔ کربلا بگریید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای قوم درین عزا بگریید بر کشتهٔ کربلا بگریید با این دل مرده خنده تا چند امروز درین عزا بگریید فرزند رسول را بکشتند از بهر خدای را بگریید از خون جگر سرشک سازید بهر دل مصطفی بگریید وز معدن دل به اشک چون در بر گوهر مرتضی بگریید با نعمت عافیت به صد چشم بر اهل چنین بلا بگریید دلخستهٔ ماتم حسینید ای خسته دلان، هلا! بگریید در ماتم او خمش مباشید یا نعره زنید یا بگریید تا روح که متصل به جسم است از تن نشود جدا بگریید در گریه سخن نکو نیاید من میگویم شما بگریید بر دنیی کم بقا بخندید بر عالم پر عنا بگریید بسیار درو نمی توان بود بر اندکی بقا بگریید بر جور و جفای آن جماعت یک دم ز سر صفا بگریید اشک از پی چیست تا بریزید چشم از پی چیست تا بگریید در گریه به صد زبان بنالید در پرده به صد نوا بگریید تا شسته شود کدورت از دل یک دم ز سر صفا بگریید نسیان گنه صواب نبود کردید بسی خطا بگریید وز بهر نزول غیث رحمت چون ابر گه دعا بگریید سیف فرغانی