سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۵۰۱: ای دل تنگ مرا از غم تو جان تازه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دل تنگ مرا از غم تو جان تازه کفر در عهد رخت می کند ایمان تازه ای نسیم سحری کرده زخاک کویت غنچه را مشک بر اطراف گریبان تازه هیچ صبحی ندمد تا نبرد باد صبا غالیه از سر آن زلف پریشان تازه فتنه را با شکن زلف تو پیوند قوی حسن را با رخ نیکوی تو پیمان تازه خون دل بر رخ زردم چو ببینی گردد رنگ بر روی تو چون سبزه بباران تازه شوق تو در دلم از وصل تو افزونی یافت چه طبیبی که کنی درد بدرمان تازه بر سر کوی تو سودای تو ما را هردم گشته بر بوی تو چون صرع پری خوان تازه روی سرخ تو مرا خون جگر بر رخ زرد کرده هر روز ازین دیده گریان تازه گویی آن روز کجاشد که چو طوطی هردم قند می خورم از آن پسته خندان تازه هست امیدم (که) دگر باره بیمن خاتم باز در ملک شود حکم سلیمان تازه سیف فرغانی هر روز بسحر اشعار می کند وسوسه اندر دل یاران تازه سیف فرغانی