سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۴۸۴: زهی صیت حسن تو عالم گرفته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زهی صیت حسن تو عالم گرفته زبار غمت پشت جان خم گرفته بپروانه شعله شمع رویت چو خورشید اطراف عالم گرفته زانفاس عیسی عشق تو هر دم دل مرده روحی چو مریم گرفته دل خسته من ز نیش غم تو جراحت بخود همچو مرهم گرفته به شمشیر غم عشق نامهربانت مرا ریخته خون و ماتم گرفته زسوز دل بنده و آب چشمش ثریا حرارت ثری نم گرفته هم از فضله روی شوی جمالت صبا روی گل را بشبنم گرفته چو پوشیده جان جامه قالب آن دم غم تو گریبان آدم گرفته بیک چنگل جذبه شهباز عشقت بسی مرغ چون پورادهم گرفته ز روز و ز شب گرمدد بازگیری مه وخور شود هر دو با هم گرفته عجب نبود ارتا قیامت بماند افق را دهان صبح را دم گرفته بشادی دل سیف فرغانی ای جان بتو داده جان در عوض غم گرفته سکندر ممالک بلشکر گشوده سلیمان ولایت بخاتم گرفته سیف فرغانی