سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۴۰: ای که در باغ جمالست رخ تو چون گل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که در باغ جمالست رخ تو چون گل گل تو در سخن آورد مرا چون بلبل گر ببستان نگری ور بگلستان گذری باد بر خاک نهد پیش تو رخساره گل نیست با عز تو در کوی تو درویشی عار هست از بند غلامی تو آزادی ذل عشق تو تاختن آورد و مرا کرد شکار چیست عصفور که سیمرغ درو زد چنگل عجمی وار مرا سلسله در گردن کرد هندوی زلف تو ای ترک تتاری کاکل تشنه وصل ترا چند سبو زد بر سنگ طاق ابروی تو آن آب لطافت را پل هر که بی راه بر عشق تو ره رفت او را زلف تو راه زد ای روی تو هادی سبل تو بدین حسن در ایام فزودی فتنه من بدین شعر در آفاق فگندم غلغل بسخن مرد ز عشاق تو نتواند شد همچو شاهین نشود خاد بزرین زنگل ادبم گفت خمش باش و دگر شعر مگو نتوانم که مرا شوق (تو) می گوید قل سیف فرغانی در زمره عشاق تو نیست اسب شطرنج بمیدان نرود با دلدل سیف فرغانی