سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۳۲۹: ای ستم کرده همیشه با وفاداران خویش شمارهٔ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ستم کرده همیشه با وفاداران خویش گر کنی عیبی نباشد یاری یاران خویش چون نمی خسبند عشاقت که بینندت بخواب خویشتن را جلوه کن بر چشم بیداران خویش هر یکی ماهی شوند ار ذره یی پیدا کنی آفتاب روی خود را بر هواداران خویش طالبان هر سوی پویانند لیکن بی خبر ز آنکه تو خود همنشینی با طلب کاران خویش تو طبیب عاشقانی عاشقان بیمار تو بی شفابخشی نخواهی مرگ بیماران خویش یا سزاوار وصال تو نیند این بی دلان یا نمی خواهد دلت شادی غمخواران خویش در بهای وصل خود زین مفلسان جز جان مخواه چون تو غارت کرده ای مال خریداران خویش حکم هشیاران کنی کز دست رندان می خورند گر تو ای شیرین ببینی شور می خواران خویش بی قراری مرا حاجت بمی نبود که تو برده ای ز آن چشم مست آرام هشیاران خویش ای بعشق آتش زده درمن، بآب وصل تو همچو خاک تشنه ام، بر من فشان باران خویش بر سر بازار عشقت سیف فرغانی ببست از متاع نظم خود دکان همکاران خویش سیف فرغانی