سیف فرغانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۳۳: دل عاشق رهین جان نبود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل عاشق رهین جان نبود دادن جان بر او گران نبود حال عاشق بگفت در ناید سخن عشق را زبان نبود هرکرا عشق سوخت همچون نار زآب وآتش ورا زیان نبود عاشق از مردن ایمنست ازآن که ورا زندگی بجان نبود گرچه نبود ازو جهان خالی عاشق دوست در جهان نبود خانه عاشقان بی مسکن چون زمین زیر آسمان نبود تو تعجب مکن که لاشی را بجز از لامکان مکان نبود عاشقان را زخود قیاس مکن قرص خورشید همچونان نبود تا زهستی تو ترا اثریست این خبرها ترا عیان نبود ابر چون از میانه برخیزد آفتاب از کسی نهان نبود ترک اغیار کن بیار برس دیدن یار را مکان نبود چونکه در مصر شد عزیز چه غم یوسف ار با برادران نبود سیف فرغانی این نمط اشعار لایق فهم این وآن نبود این سخن در درون نگه می دار مغز بیرون استخوان نبود جهد کن تا زنفس در سخنت چون بر آب از قدم نشان نبود سیف فرغانی