خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۳۶۶: گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری انصاف ده که کار ز انصاف می بری خود نیست نیم ذره محابای کس تو را فریاد تا چه شوخی، وه تا چه کافری هر صبح و شام عادت گردون گرفته ای هم پرده ای که دوزی هم خود همی دری از دیده جام جام ببارم شراب لعل چون بینمت که یاد یکی دون همی خوری خوی زمانه داری از آن هر زمان چنو صد را فروبری و یکی را برآوری از تو کجا گریزم کز بهر بند من هر دم هزار دام به هر سو بگستری خاقانی از هم به تو نالد ز بهر آنک از تو گریز نیست که خصمی و داوری خاقانی شروانی