خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۳۴۱: یا وصل تو را نشانه بایستی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یا وصل تو را نشانه بایستی یا درد مرا کرانه بایستی می سوزم ازین غم و نمی بیند این آتش را زبانه بایستی گفتی به طلب رسی به کوی ما خود کوی تو را نشانه بایستی تا دل به وصال تو رسد روزی در عهدهٔ آن زمانه بایستی خود را سگ کوی تو گمان بردم این قدر گمان خطا نه بایستی محروم ز آستانه ات هستم سگ محرم آستانه بایستی بر هیچم هر زمان بیازاری آزار تو را بهانه بایستی گر دهر، دو روی و بخت ده رنگ است باری دل تو یگانه بایستی آوخ همه نقب بر خراب آمد یک نقب به گنج خانه بایستی بر ابلق آسمان ز زلف تو شیب سر تازیانه بایستی در زلف تو ز آبنوس روز و شب از دست مشاطه شانه بایستی در دانهٔ دل نماند مغز آوخ در خوشهٔ عمر دانه بایستی خاقانی فسانه شد عشقت در دست تو این فسانه بایستی خاقانی شروانی