خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۳۳۷: تا حلقههای بهم برشکستهای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا حلقه های زلف به هم برشکسته ای بس توبه های ما که بهم درشکسته ای گاه از ستیزه گوش فلک برکشیده ای گاه از کرشمه دیدهٔ اختر شکسته ای دانم که مه جبینی ای آسمان شکن اما ندانم آنکه چه لشکر شکسته ای آهسته تر، نه ملک خراسان گرفته ای و آسوده تر، نه رایت سنجر شکسته ای در شاه راه عشق تو هر محملی که بود بر دل شکستگان قلندر شکسته ای در گوشه ها هزار جگر گوشه خورده ای وز کبر گوشهٔ کله اندر شکسته ای یک مشت خاک غارت کردن نه مشکل است بس کن که نه طلسم سکندر شکسته ای درهم شکسته ای دل خاقانی از جفا تاوان بده ز لعل که گوهر شکسته ای خاقانیا نشیمن شروان نه جای توست بر پر سوی عراق نه شهپر شکسته ای رو کز کمان گروههٔ خاطر به مهره ای بر چرخ، پر تیر سخنور شکسته ای خاقانی شروانی