خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۳۰۱: بستهٔ زلف اوست دل، ای دل از آن کیست او
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بستهٔ زلف اوست دل، ای دل از آن کیست او خستهٔ چشم اوست جان، مرهم جان کیست او شهری دل در آستین، بر درش آستان نشین اینت مسیح راستین درد نشان کیست او شیفتگان یکان یکان مست لبش زمان زمان او رود از نهان نهان گنج روان کیست او کشت مرا دلش به کین هست لبش گوا بر این خامشی گواه بین غنچه دهان کیست او خلق چنان برند ظن کوست به جمله زان من من شده مست این سخن تا خود از آن کیست او سینهٔ خاقنی و غم، تا نزند ز وصل دم دعوی عشق و وصل هم، تا ز سگان کیست او خاقانی شروانی