خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۲۸۷: روی است بنامیزد یا ماه تمام است آن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روی است بنامیزد یا ماه تمام است آن زلف است تعالی الله یا تافته دام است آن هر سال بدان آید خورشید به جوزا در تا با کمر از پیشت گویند غلام است آن در عهد تو زیبائی چیزی است که خاص است این در عشق تو رسوائی کاری است که عام است آن جانی که تو را شاید بر خلق فرو ناید چیزی که تو را باید بر خلق حرام است آن گفتم که به صبر از تو هم پخته شود کارم امروز یقینم شد کاندیشهٔ خام است آن من بستهٔ دام تو، سرمست مدام تو آوخ که چه دام است این یارب چه مدام است آن شب های فراقت را صبحی که پدید آید با بیم رقیبانت هم اول شام است آن یک جام نخست تو بربود مرا از من از جام دوم کم کن نیمی که تمام است آن بی لام سر زلفت نون است قد چاکر ای ماه چه نون است این یا نیز چه لام است آن گفتی که چو خاقانی عشاق بسی دارم صادقتر ازو عاشق بنمای کدام است آن خاقانی شروانی