خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۲۸۲: ترک سن سن گوی توسن خوی سوسن بوی من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترک سن سن گوی توسن خوی سوسن بوی من گر نگه کردی به سوی من نبودی سوی من من بخایم پشت دست از غم که او از روی شرم پشت پای خویش بیند تا نبیند روی من رسم ترکان است خون خوردن ز روی دوستی خون من خورد و ندید از دوستی در روی من بس که از زاری زبانم موی و مویم شد زبان کو مرا کشت و نیازرد از برون یک موی من ترک بلغاری است قاقم عارض و قندز مژه من که باشم تا کمان او کشد بازوی من تا ز دستم رفت و هم زانوی نااهلان نشست شد کبود از شانهٔ دست آینهٔ زانوی من بوی وصلش آرزو می کردم او دریافت گفت از سگان کیست خاقانی که یابد بوی من خاقانی شروانی