خاقانی شروانی
غزلیات
غزل شماره ۲۷۲: دلا زارت برون نتوان نهادن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلا زارت برون نتوان نهادن قدم در موج خون نتوان نهادن بر اسب عمر هرای جوانی است بر او زین سرنگون نتوان نهادن تو را هر دم غم صد ساله روزی است ذخیره زین فزون نتوان نهادن به کتف عمر میکش بار محنت که بر دهر حرون نتوان نهادن به نامت چون توان کرد ابلقی را که داغش بر سرون نتوان نهادن در این منزل رصد جهان می ستاند گنه بر رهنمون نتوان نهادن خراب است آن جهان کاول تو دیدی اساسی نو کنون نتوان نهادن به صد غم ریسمان جان گسسته است غمی را پنبه چون نتوان نهادن دلی کز جنس برکندی نگهدار که بر ناجنس و دون نتوان نهادن سرت خاقانیا در بیم راهی است کز آنجا پی برون نتوان نهادن خاقانی شروانی